علی آباد ما

زیر مجموعه پایگاه مجازی میبد ما

علی آباد ما

زیر مجموعه پایگاه مجازی میبد ما

علی آباد ما

به روزیم... گاهی... نه همیشه... ولی هستیم

کارخانه های کاشی میبد، قاتق نان یا قاتل جان؟!

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ق.ظ

از دوستان شنیده شد که یکی از مدیران کارخانه های کاشی در فرمانداری نسبت به شرایط تولید کاشی و ربط نداشتن خرج و دخل، اعتراض می کرده است و شنیده شده است که حدود 20 درصد از توان فرمانداری میبد، فقط صرف معضلات و حواشی کارخانجات کاشی و سرامیک میبد می شود.

این موارد را وقتی کنار اخبار رسیده از اعتصاب ها، اعتراض ها، اخراج ها، عوارض محیط زیستی و ده ها خبر ناخوشایند از کارخانه های کاشی می گذاریم، به این نتیجه می رسیم که "کارخانه های کاشی، قاتل جان شده اند نه قاتق نان!" ...

ندیدن عواقب بازگشایی این تعداد از کارخانه های کاشی و سرامیک، امروز ما را به این فکر می اندازد که اگر این روند چند ساله ی نزول فروش کاشی و افت بازارهای عرضه ادامه داشته باشد، چه مشکلات و معضلاتی می تواند در آینده ای نزدیک گریبانگیر ما باشد !؟ گرایش بیش از اندازه به صنعتی تک محصولی، ما را به پرتگاهی می برد که ناگزیر از سقوطی دردناک می شویم...

بدترین مشکلی که در قبال کارخانه های کاشی و سرامیک، این روزها گریبان ما را گرفته و مهمتر اینکه با این روند وضعیتش بدتر نیز می شود، "مدیریت ضعیف کارخانه دارها در بحرانها" می باشد. وقتی هر روز از شهرک صنعتی خبرهای بدی از حواشی مسائل کاری به گوش می رسد و این روند پررنگتر نیز می شود و بدتر از همه اینکه، مدیران کارخانه ها مشکلاتشان را با خود به فرمانداری می برند، مشخص می شود که آینده خوبی انتظار ما را نمی کشد.

با تحلیلی بر اتفاقاتی که در این صنعت می افتد، به راحتی می توان گفت: این صنعت در شهر ما فقط برای روزهای فروش خوب در بازار ساخته شده است و تنها وقتی کاری به کسی ندارد که محصول خوب و بدش بدون کوچکترین زحمتی در بازار به قیمتی مناسب فروش رود، و اگر ذره ای به این خوش خیالی خدشه ای وارد شود، کنترل از کف می دهد و ناخوشی خود را به هر طریقی به دیگران سرایت می دهد ...

نداشتن "مدیریت بحران" در کارخانه های کاشی، بیم این موضوع را تقویت می کند که خدای ناکرده روزی باید منتظر تلمبار شدن بیکارها و رشد فساد روزافزون در شهر را شاهد باشیم، به هر حال این صنعت یک طرفه باعث جذب تعداد زیادی "غیربومی" به شهر شده است و پاشیدن شیرازه امنیت کاری در این محور می تواند ما را دچار عواقبی کند که بیرون آمدن از آن غیرممکن باشد...

همین امروز هم برای جلوگیری از افتتاح یک کارخانه و یا افزودن یک خط تولید دیگر به خطوط تولید کاشی در شهر دیر شده است. این کار باید خیلی وقت پیشتر شروع میشد که نشد. از امروز باید فکرهای جدیدی کرد ...

از امروز باید به این فکر کنیم که کارخانه های فرسوده را کم کم با تحول صنعتی از دور خارج و استعداد کارگری آن را در زمینه صنایعی دیگر به کار گیریم. این حرف شاید خنده برخی را در پی داشته باشد، اما تشبیه کاملی است به کسی که پا و یا دستش عفونت شدید دارد و ناگزیر از قطع کردن است؛ اینجا قطع کردن دست و یا پای عفونت زده، زنده ماندن شخص را در پی دارد.

باید به سراغ تحقیق ها و تحلیل های کارشناسی برویم و برای کارخانه های کاشی تاریخ انقضایی تعریف کنیم، و ریل حرکت آنها را در یک جا که به انتها می رسد تعویض و باعث زنده شدن جریان صنعتی سالم و بدون عوارض پیش بینی شده باشیم.

این مقاله کوتاه، صرفاً یک نوشته نیست، تلنگریست که اگر اثر نکند و حرکتی را در پی نداشته باشد، آدمی را می ماند که در حرکت به سوی پرتگاهی که آن را می بیند، چشمش را عمداً می بندد. و این بستن چشم چیزی از بلای سقوط کم نمی کند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی